درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

یک اتفاق رسانه‌ای

با اینکه سال‌ها از شعار آزادی بیانِ فردی و رسانه‌ای می‌گذرد و همیشه دغدغه‌‌ی جریان آزاد اطلاعات را داشته‌ام ، به محقق شدن آن به شکلی قابل قبول در هیچ‌کجای دنیا اعتقادی ندارم.
این بی اعتمادی از انتشار  گزیده‌ی اخبار در رسانه‌های اینترنتی فارسی زبان ، تا سانسور روحوضی، شک برانگیز و مبتذل صدا و سیما را در بر‌می‌گیرد. حتا تصور می‌کنم نحوه‌ی انعکاس و انتخاب تیتر یک و رده بندی اخبار رسانه ای از جنس BBC با این حجم مراجعه کننده [که خود هم یکی از آن‌هایم] به گونه‌ای است که در عین انتشار خبر همه چیز ، به آن رنگ و بو و اولویت هم می‌دهد.
بااین مقدمه نگاهی بیاندازیم به انعکاس خبر اعدام صدام. من با وجود اینکه شاهد تاثر سالخوردگانی که صدام را قاتل فرزندانشان می‌دانند بوده‌ام، همیشه تصور می‌کردم که اعدام یک دیوانه که در جایگاه رهبری یک جامعه قرار گرفته چه لطفی می‌تواند داشته‌باشد جز اینکه درس عبرتی باشد برای خرده دیکتاتور‌ها یا در حکم یک اقدام سمبلیک برای مردم عراق که یک دوره‌ی سیاه  را در عراق تمام شده بدانند و یا خانواده‌های قربانیانی که با نابودی نماد جور دل بیشتری به مملکتشان می‌بندند.
ولی ماجرا در رسانه‌ها معکوس شده است:
خبر از صدامی می‌خوانیم که خک به ابرو نیاورده، در لحظه‌ی اعدام دست بر قرآن می‌برد، در لباسی موقر و قدمی راسخ پا به دادگاه می‌گذارد و در لحظه‌های آخر مردم را نصیحت می‌کند که مراقب عجم و امریکایی باشند و خود را شهید راه وطن می‌داند.
این تصویر سازی از صدام [حتا اگر واقعیت هم داشته باشد] هدف اصلی چنین مجازاتی را زیر سوال می‌برد.دیگر همان اندک فایده ای که از کشتن انسانی به نظرم میرسد از میان می‌رود و نمکی هم به زخم برخی داغ‌دیده‌ها پاشیده می‌شود که قاتلی بزرگ را فرصت ژست رسانه‌ای داده‌اند.
اگر قرار است که دم‌های آخر زندگیفرصتی باشد برای ظاهرسازی حق به جانب یک جنایتکار جنگی ، از کم هوشی سیاست‌مداران مخالف است که به رقیب مجال چنین مانوری داده و به آن دامن می‌زنند.[یا اینکه به شکل بدبینانه‌ اش عمدی در کار بوده است.]
اگر هم چنین حقیقتی در مورد صدام صادق باشد، باید جلوی انتشار آن را گرفت. چرا که گرفتن جان انسانی به صرف آن که جان کسی را گرفته باشیم نه لطفی دارد و نه مرحمی است به زخمی.

نظرات 8 + ارسال نظر
علی زعفرانلو سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ب.ظ

سلام تاواریش
با کلیت موضوع بحث موافقم .....
ولی این که عمدی در کار بوده یا عدم پختگی سیاسی ،بحث مفصلی داره......
میشه از این دیدگاه هم بررسی کرد که :در دنیای امروزی هنگام مجازات فردی تاثیر گذار ،جدا از جرمی که مرتکب شده،به خواسته ها و حقوق طبیعی فرد توجه میشه و در مورد صدام هم صدق میکنه.....
دنیای امروز واقعا دیگه تحمل اینو نداره که فردی مجرم با خواری و پستی و به دور از اصول اخلاقی بخواد مجازات بشه
حقوق بشر اینو طلب میکنه
هر چند که ممکنه فکر قهرمان شدن فرد نگران کننده باشه .
کسی قهرمان میشه که واقعا خصوصیات قهرمان رو داشته باشه...
در عصر اطلاعات و اگاهی دیگه کسی بی دلیل قهرمان نمیشه،حتی اگه ژستشو گرفته باشه!


سلام علی جان
زیاد مطمئن نیستم که کار رسانه ها باعث موجه کردن صدام (حداقل تا حدودی ) نشه. به هر حال به نظرم میاد حتما نیازه که این وسط دل یه عده خنک بشه! و عده دیگری که جرم و جنایت صدام رو از نزدیک و بصورت کاملا پررنگ ندیدن و با گوشت و خون حس نکردن نباید با این صحنه‌ها براش دل بسوزونن.
همون‌طور که چنین چیز‌هایی باعث تشدید پاسداشت مرگ صدام در اردن یا فلسطین [توسط گروه حماس] میشه.
به اینجا یه سری بزن:
http://tenpass.com/index.php?q=aHR0cDovL3d3dy5iYmMuY28udWsvYmxvZ3MvcGVyc2lhbi8yMDA2LzEyL3Bvc3RfMTU0Lmh0bWw-&hl=1111101001

(عج) سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:08 ب.ظ http://javaad.blogsky.com/

وقت اعتراف فرا رسیده اخوی

اکرم پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:06 ب.ظ

بی خیال بابابزرگ

(عج) جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ب.ظ http://javaad.blogsky.com

همچنان می‌خوای سوت بزنی دوست عزیز؟!

[ بدون نام ] جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:00 ب.ظ

اگه اعتراف نکنی منم باز ملالغتی میشم ازت غلط املایی میگیرم ها. گفته باشم

لاله یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:36 ق.ظ

یکی به من بگه حالا مثلا صدام خلع سلاح شده خلع قدرت شده عروسک خیمه شب بازی اسیر٬ می مرد یا نمی مرد از ظلم دنیای فعلی چی کم میشد؟ ... قصه ظلم از جاهای دیگه آب میخوره ٬ عروسکا فقط عروسکند...

به نظرم می رسه که اگه یه جانی ، آدمکش یا هر برهکار دیگه ای پایان خوشی نداشته باشه امکان داره در گوشه و کناری ، کسی که استعداد حرکت در مسیر اون رو داره دست و دلش بلرزه که ننکنه من هم چنین شوم.
و غیر این در اعدام یک بیمار روانی چه چیزی جز لذت مازوخیستی می توان سراغ گرفت؟

علی زعفرانلو یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام تاواریش

درمورد پاسخ به لاله:

ایا پایانی بدتر از احساس طناب دار !!!!!!!!!!!!

ضمنا فکر میکنم که باید به یه تعریف درست از مجازات رسید

ضمنا به شدت معتقدم که نباید برای درس عبرت دیگران ،حقوق اولیه مجرم زیر پا گذاشته بشه..چون شروع انحرافه
و بهانه ای برای توجیه اعمال ضد بشری

تکتم یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:29 ب.ظ http://tamamemah.blogfa.com

همتون یه جورایی حق دارین . اما من همیشه از اعدام یک انسان احساس خیلی بدی دارم حتی اگر صدام باشه...

یک شعر تازه گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد