درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

مرگ بر دانمارک،فرانسه،انگلیس

 

پدر بزرگم تعریف می‌کرد که اوایل انقلاب در شیراز از بلند‌گو این شعار پخش می‌شد:
!yankee go home
و مردم تکرار می‌کردند:
تانکی....هو....هو.

به دنبال آرمان پدران‌

 

 

مراسم تظاهرات انقلابی آن سال‌ها که از تلویزیون پخش می‌شود، تفاوت مهمی را نسبت به راه‌پیمایی‌های امروزی احساس می‌کنم  که به نظرم بیشتر ناشی از موزیکال بودن شعار‌ها است.
قدیم سه بار می‌گفتند «مرگ بر شاه» و هر بار با یک ریتم.«ای شاه خائن....آواره گردی.....»را با شور وانرژی و حماسه می‌خواندند.هنوز هم  وقتی آواز شهرام ناظری در بزنگاه جنگ رابا آن صدای آسمانی‌اش می‌شنویم که می‌خواند:«برخیز که از دشمن بیگانه بپرسیم.....در خاک دلیران به جه کار آمده امروز...»با او هم‌نوا می شویم.
امروز شعار‌ها بی روح و ریتم  شده و با یک طبل خالی قابل همراهی است ، کلمات نظامی‌وار پشت سر هم تکرار می‌شوند....بی هیچ حس و روحی.
در تظاهرات امروز یک نفر با یک کلامی خشک و بی‌روح شعار را پشت بلند گو تکرار می‌کند و مردم یخ‌زده به دنبال اش شعار از قبل طراحی شده را .......

انگار آن‌هایی که به موسیقی فکر‌می‌کرده اند از تظاهر کنندگان جدا شده باشند.
نمی‌دانم....

گنده تر از دهن

خدا با لبخند مهرآمیز به من می‌گوید:«آهای! دوست داری برای یه مدتی خدا باشی و دنیا را برانی؟»
می‌گویم:«البته به امنحان‌اش می‌ارزد،
کجا باید بنشینم؟
در آمدم چقدر است؟
کی وقت ناهار است؟
چه موقع کار را تعطیل کنم؟»
خدا می‌گوید:«سکان را بده  به من،فکر کنم هنوز آماده نباشی.»

شل سیلوراستاین