چرخ روزگار مسیری دیگرگونه آغاز کرد
چشمهها پر آب شد
جوانهها سر برآورد
دشواری از میان رفت
... و توهم درایت
همچنان ادامه داشت.
-راست است که آتش میخورند و نمیسوزند؟برق به خودشان وصل میکنند و آسیبی نمیبینند؟
-راست است.
-شما هم این کارها را میکنید؟
-من نمیتوانم.
-چهطور؟
-آنها با اعتقاد به من این کارها را میکنند،من با اعتقاد به چه کسی بکنم؟