درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

یادداشتی در نبود شور شوق انتخاباتی


چند روز پیش که در جلسه انتخاباتی شیخ مهدی کروبی در تالار جابر دانشگاه شریف حاضر شدم. بعد از شنیدن حرف‌های جناب کروبی نه موهایم دیگر مثل سال‌های 78-79 که جلسات اصلاح طلبان در گوشه و کنار هر دانشگاهی برگزار می‌شد به تنم سیخ شد و نه ترسیم امید و تصویر آینده باعث شد که اشک در چشمانم حلقه بزند. به همه چیز مشکوک بودم. به عملی بودن حرف‌های شیخ، به مقایسه آنچه که می‌گوید با آنچه که در گذشته کرده به قابلیت اجرای این شعارها.

 همین است که با اینکه حتما برای رفع سایه ملعون احمدی ن‍‍ژاد رای می‌دهم اما ابدا شور و حال گذشته را ندارم.

به خیالم آمد که شاید اصلاح طلبان حکومتی انتظار حرکتی مردمی مثل آنچه که برای خاتمی شاهدش بودند را دارند که مرتبا می‌گویند در مردم خبری از شور گذشته نیست. خبر از دل من نوعی ندارند که تبدیل به انسانی شده ام که دیگر رای نمی‌دهم برای تغییر مهم و بنیادی و اصلاح و پیشرفت مملکت. تنها رای می‌دهم که روزنه امیدی را باز باقی بگذارم.
باشد که روزی دوباره آرمان سر بر بیاورد.



نظرات 14 + ارسال نظر
تهمینه چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:33 ب.ظ

سیاست ایران مث فیلم فقط یه فیلمنامه داره که از قبل نوشته شده وتنها تغییری که میتونه داشته باشه بازیگرها و نوع ساخت اونه بعضی وقتها مث فیلم خاتمی اکشن میشه که جوونا خوششون میاد بعضی وقتها هم مث فیلم احمدی نژاد به قول تو ملعون میشه کمدی.

ما هم مث تماشاچیانی هستیم که فقط نگاه می کنیم و نقشی در تغییر اون نداریم نظر میدیم پشت تریبونهای ازاد نمایشی خودمونو جر میدیم مهمونی هامون رو با بحث های داغ سیاسی به جنجال می کشیم و بعدزیر اب همدیگه رو میزنیم!!
ولی واقعا چه سودی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه تغییری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


لاله شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 ق.ظ

نظری ندارم جز اینکه امیدوارم اتفاق خوبی بیفته ...
خوشحالم که این انتخابات آدمایی مثل تو رو وامیداره که یه سری به وبلاگت بزنی ...

میم سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ http://navas236.blogfa.com

تا باد چنین باد . داد بیداد

علی زعفرانلو چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:46 ب.ظ

سلام تاوا
اینجام همین طوره و من هم!

Golden Eagle پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ

سلام استاد
خب بسلامتی فردا شب قراره خدمت برسیم و از نظرات عالی در مورد انتخابات مستفیضضضضضضضض بشیم کما فی السابق
چاکریم
.
.
.
.
.
نادرم باباجان

تهمینه دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ق.ظ

در اعتراض به این احمدی نژاد_ ......و با امید به اینکه رای من از صندوق بیرون بیاید حتما به میر حسین موسوی رای میدهم!!!

به قول محسن مخملباف اگر من و تو 4 سال پیش رای میدادیم این محمود خان رای نمی اورد!یعنی دلیل اصلی روی کار امدن احمدی نژاد ما هستیم نه انها که رای دادند!

تکتم چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ق.ظ http://www.tamamemah.blogfa.com

سلام
حق با توست. من البته خیلی پرت افتادم. خیلی وقته که رای ندادم اما امسال دلم می خواد رای بدم. باید برم سفارت یک روز وقت می خواد اگه واقعا امکانش باشه خیلی خوبه. این کابوس که کاری از دست ما برنمیاد کی تموم میشه؟! این احساس عجز و سرخوردگی....

تهمینه پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ

اقا ما که گیج شدیم
اگه روشنی روشنمون کن.
از دیشب که مناظره میر حسین رو با محمود خان دیدم با اینکه واقعا از رفتار و کردار این رییس جمهور کوتاه فکر ناراحت شدم اما احساس کردم میر حسین هم همچین چنگی به دل نمی زنه و انگار حرف زیادی برای گفتن نداره...مثل اینکه به زور اومده!
این نظر منه ولی شما مثل اینکه صاحب نظری و همه رو از نظراتت مستفیض می کنی بابا بیا بنویس... ننویسی خودم میام مینویسم ها:( :)
بهر حال از ما گفتن بود!!!

اون اسب نجیب هم که فکر کنم مثل تو ..........و................... و پیداش نیست!
نکنه با همید؟!! خوش باشید ایشالا.

لاله پنج‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:56 ق.ظ

شور انتخاباتی نیست دلیل نداره خودتم نباشی!!!!

هم تو هم اون اسب نجیب که معلوم نیست در چه حاله !

خلاصه اینکه خیلی کم پیدایید و غیبتتون دیگه خیلی خیلی زیاد شده ....
و این موجبات تکدر خاطر بنده و احتمالا سایر دوستان رو فراهم نموده شدیییییییییید!

تمام ماه چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:02 ق.ظ http://www.tamamemah.blogfa.com

هادی خرسندی:

بگو رأیم کجا رفت؟
دوباره احمدی تا دسته جا رفت
بگو رأیم کجا رفت؟
به امر رهبری در خیک ما رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

پرزیدنت با یک قل هوللا
زده زیرآب آرا
گمانم پیش آقا مجتبا رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

تقلب در تقلب در تقلب
نزن جیک و بگو خب
که باتوم های برقی‌شان هوا رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

لباس-شخصی ببین با دشنه آمد
به خونم تشنه آمد
به هرکس ضربه‌ای زد در کما رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

مهندس موسوی با رأی بسیار
به منزل شد گرفتار
ملاقاتش پزشکی با دوا رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

ببین کروبی افتاده به ناله
شده طفلک مچاله
همی‌گوید ببین بر ما چه‌ها رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

وقاحت خیمه زد در بیت رهبر
بگو الله اکبر
که راه جعل را تا انتها رفت
بگو رأیم کجا رفت؟

ت دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:35 ب.ظ

طنز پوریا عالمی: ۱۱ دستورالعمل پس از انتخابات
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک اول – دقت کنید که رای‌تان را کجا می‌اندازید، تا بعدا نپرسید رای من کو؟ رای من کو؟

دوم – برای اینکه قاطی اراذل و اوباش نشوید بعد از انتخابات، مثل بچه آدم به خانه بروید و تا چهار سال دیگر که انتخابات بعدی برگزار می‌شود از خانه خارج نشوید. به زبان خوش هر چهار سال یک‌بار از خانه خارج شوید بس است.

سوم – بعد از رای دادن، از برخورد با هر گونه جسم سخت در کوچه و خیابان جلوگیری کنید.

چهارم – بعد از رای دادن خوشحال باشید چون شما تنها خس و خاشاک دنیا هستید که حق رای دارد.

پنجم – چون بعضی‌ها برای پیدا کردن رای‌شان در طول روز راهپیمایی می‌کنند و شب‌ها باید استراحت کنند لطفا شما برای پیدا کردن رای‌تان شب‌ها بوق نزنید.

ششم – برای راهپیمایی مسالمت‌آمیز، پوشیدن جلیقه ضدگلوله، ماسک هوا، پماد سوختگی، نفربر و چیزهای دیگر الزامی می‌باشد.

هفتم – برای راهپیمایی مسالمت‌آمیز، حمل سلاح سرد مثل چاقو، قمه و چماق، یا سلاح گرم مانند کلت کمری و کلاشینکف، و همچنین همراه داشتن نارنجک دستی، و یا سوار شدن بر تانک توصیه نمی‌شود.

هشتم – بعد از رای دادن اگر هنوز دستگیر نشده‌اید خودتان را به کلانتری محل معرفی کنید.

نهم – بعد از رای دادن برای جلوگیری از تشویش اذهان عمومی، با کسی حرف نزنید، در وبلاگ یا روزنامه و جای دیگری ننویسید که رای داده‌اید، اگر هم نوشتید ننویسید به کی رای داده‌اید، از کسی هم شکایت نکنید. توصیه می‌شود رای‌تان را به امان خدا سپرده، سریعا از محل رای‌گیری دور شوید.

لاله خانوم چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:13 ب.ظ

به به به به
سلام آقای داماد
چه حال چه احوال
آقا نشد دیگه چراغ خاموشم که داماد بشی باید شیرینی رو بدی !!!!

بهرحال مبارکه ... آرزوی ما خوشبختی فراوان شماست ...

تهمینه یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:08 ق.ظ

اینجا می خوام یک تشکر حسابی از قدسی جان بکنم که پیدا شد و با تو ازدواج کرد وگر نه....
شوخی کردم بابا به دل نگیر بالاخره واقعیت بعضی وقتها تلخه :)))))...!

لاله چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ب.ظ

ارادت داریم حالا دیگه خدمت دو نفرتون !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد