درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

حسین سروش

» مویت را
ضرب‌در باد کن
من،
مساوی می‌شوم 
با صفر

» در این‌جا
درست غلط است؛
و غلط می‌کند
هرکس درست بگوید

» و انسان جغرافیا را به آتش می‌کشد
تا تاریخ را بسازد

نظرات 8 + ارسال نظر
عاشق پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:11 ب.ظ http://www.l0ve-st0ry.blogsky.com

سلام...............................................
خوبی...............................................
وبلاگ زیبایی داری.................................
متنت هم زیبا بود...................................
امدی بهم سر بزن خوشحال میشم..............
فعلا.................................................

مرتضی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.crazypc.blogsky.com

سلام
بابا اینکاره یه لینک هم به ما بده

علی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:06 ب.ظ

سالم به همه

.....دوباره می گم ....انسان رو از طبیعت حذف کنید....

اصلا نگران نباشید....... هیچ اتفاقی نمی افته......

چرا یه اتفاق می افته...تاریخ می میره تا جغرافی زنده شه

لاله شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام
بیرجند چطور بود؟
چیزی بگو ازش

سارا شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ب.ظ

شاید به خاطر اینه که بدیها هم ارزش خودشونو از دست دادن

لاله یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:50 ب.ظ

آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
عیدت مبارک ...

لاله یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام ...
سال نو مبارک
بهترینها رو برات آرزو میکنم ؛)

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:16 ق.ظ

اون لحظه که مساوی با صفر می شوی چقدر زیبایی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد