درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

پایش به بت اعظم خورد ، و در هم شکست.
نظرات 2 + ارسال نظر
لاله دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:01 ب.ظ

سلام
یا اون خیلی ضعیف بوده یا بت اعظم خیلی قوی (‌چه جواب نخ نمایی!!!!‌)‌

گاهی فکر می کنم اگه همه آدما صدای خدا رو یا پیغامش رو می شنیدن شاید خیلی از مسائلشون حل میشد ... اگه فقط به این اطمینان می رسیدن که راهی که دارن میرن درسته ...

لاله دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:04 ب.ظ

راستی :
« و جهان را به قدر فرصت و همت خویش معنا دهم... »‌ چقدر قشنگه البته اگه از قالب حرف به عمل در بیاد قشنگترم میشه ! ؛)‌ :)

یه وقتایی هست که یه شعری رو که شاید صد بار خوندی دوباره می‌خونی ولی ایندفعه یه جور دیگه می‌چسبه و بدن‌ات مور مور میشه.




حکایت من و این شعر بالای وبلاگه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد