درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای


لیوان نسکافه / زل زدن به ساختمان های شهر از این بالا /خنکای بعد از ظهر پاییز / احساس خوشبختی



نظرات 8 + ارسال نظر
.... جمعه 29 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ http://zard63.blogsky.com

خدا رو شکر که احساسه خوشبختی می کنی..

تکتم یکشنبه 1 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام رفتم تو فیس بوک اما عکسهارو نتونستم ببینم دقیقا بگو چه کار کنم

علی زعفرانلو یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ

اقا ما خیلی مخلصیم!
مبارک باشه لگوی جدید....
خوش به حال لیوان نسکافه که دمی با شما آرمیده است....
از همین پایین پایینا به شما بالا بالاییا درود....

وحید پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.torbatjam.tk

پویا جان سلام .

منم بابت ازدواجت بهت تبریک می گم .
خواستی بیاین مشهد خبر بده حتما دعوتتون کنم .
دنبال شماره همراهت گشتم ولی پیدا نکردم که تماس بگیرم و تبریک بگم .
موفق باشی

[ بدون نام ] دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ب.ظ

این لگوی جدید چقدر زنونست شایدم روحیه توخیلی لطیف شده شایدم...........بحرحال چنگی به دل نمیزنه

مرسده پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:13 ب.ظ http://navas236.blogfa.com

/و یک داماد خوشحال...

لاله سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:12 ق.ظ

سلام پویای عزیزم
منم به نوبه خودم تبریک میگم ... صمیمانه به تو و بانو ...

خوشحالم از احساس خوشبختیت و آرزو میکنم مستدام و نو باشه این احساس برای هر دوتون ...

شرمنده که نیومدم برای جشنتون شمال اما سر قولم هستم ... ایشالا بزودی میرسم خدمتتون ...

تهمینه چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ب.ظ

خوشبخت باشی همیشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد