درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

دل پیچه....

هر‌چه‌قدر هم که سابقه‌ی گشت و گذار در عالم وبلاگ را داشته باشی و در طول ماه‌ها و سال‌ها به عرصه‌های بکر و دست نخورده برخورد کرده باشی باز هم به تقریب هیچ مرتبه‌ای نمی‌شود که به قصد کشف دنیا‌های تازه در این حجم عظیم به جستجو بپردازی و ناامید شوی.
ابتدای کار را که در وبلاگ قبلی به‌خاطر می‌آورم پر بود از هیجان عالم وبلاگ و این‌که نوشته‌هایت در همه‌جا قابل دسترسی است....هر یادداشت جدیدی را مثل مقاله‌ای می‌دانستم که در newsweek چاپ می‌شد [که از لحاظ برد و دست‌رسی هم حقن چیزی کم نداشت]...دیگر در دسترس بودن آزاد مسئله‌ی هیچ‌کس نبود[هرچند که هنوز مسئله ی حاکمان‌ما هست] ابتکارات خاص رسانه‌ی جدید..تعامل با دیگر وبلاگ‌ها و گزارش نویسی‌های خاص یا کار حرفه‌ای‌روزانه و وبلاگ های ادبی بودند که راه خود را پیدا کرده بودند.
روزها بودند که سپری می‌شدند و ما در حسرت آن بودیم که‌ آن کس که هنوز نیامده روزی بیاید و وبلاگ ما را بخواند...ما را بفهمد و ارتباط‌ها برقرار شود و مراوده‌ی دل‌ها و قلوه‌ها.... و جهان جای قابل تحمل‌تری شود.
و حالا که صرفن وبلاگ‌نویس‌ها هستند که در میان خودشان خواننده هایی دست و پا می‌کنند وگرنه دیگر با این حجم رسانه های متنوع چه کسی دیگر تمایل به مطالعه‌ی مستمر یک وبلاگ دارد؟هرچند که همه‌ی درها هم به رویت باز باشند.
انگار تکه‌ای از خودت را گوشه‌ی خیابان رها کرده‌ای که هرکس خواست به آن بی محلی کند..یا بدون این‌که خودش را معرفی کند از کارو زندگی ات سردر بیاورد...و اصلن معلوم نیست که برایش اهمیت دارد که تو این‌طور خودت را حراج کرده‌ای یا نه؟

******************************************
چرخ امروز:
» مبنای موافقت عمومی(در باب دولت جدید!)
» اولین گزارش شون‌پن از ایران
» نقشه‌ی ماه(پس از زوم کردن کمی منتظر بمانید تا لود شود)
» نقشه‌ی ماهواره ای از همه‌جای جهان

تفاوت رسانه و زنگوله

۱-چند روز پیش فیلم  «مهمان مامان» را از شبکه‌ی 2 تماشا می کردم در تیتراژ آخر فیلم یک جا  تیتراژ معمول قطع شد و با فونتی متفاوت با رنگ پس زمینه ای جدید عبارت :"با تشکر از دکتر علی لاریجانی" روی صفحه حک شد.ابتکاری که به حدی توی ذوق زن و بد سلیقه بود که صرفن به ابتکارات آنی اتاق پخش  سیما می‌مانست. هر چه قدر هم فکر کردم از حکمت اش سر در نیاوردم ....که اصلن قرار بوده لاریجانی را ضایع کنند یا ازش تغدیر به عمل آورند ...
۲-روزنامه ی محبوب من "شرق" هم دچار تغییراتی شد.قرار است روز در میان 4 صفحه را به «اخبار ورزشی» و «هنر در منزل» اختصاص بدهند.نوعی تلاش برای تغییر محدوده‌ی مخاطبان که به نوعی عقب نشینی استراتژیک هم هست ...این صفحات جای هر صفحه ای را که بگیرد مخاطبان قدیمی روزنامه را ناراضی خواهد کرد خصوصن که این صفحات بخش های گزارشی-تحلیلی روزنامه باشند که باعث شهرت اولیه‌ی روزنامه در بین مردم شده اند....اولین بار نیست که‌مشکلات مالی این طور نشریه‌ای را به روزمرگی می کشانند... چه نشریات خوبی که به همین دلایل در این سال ها به ورطه ی تعطیلی و چاپ بولتن و کاتالوگ برای ادارات و نهادهای دولتی افتاده اند.
۳-شما را به خدا تیتر های اول امروز کیهان و آفتاب یزد را با هم مقایسه کنید:
کیهان:   خاتمی:«چند روز دیگر فعالیت اتمی را از سر می‌گیریم.»
آفتاب یزد: «غنی سازی اورانیوم فعلن آغاز نمی‌شود.»
شنیده ها حاکی است که خاتمی هم گیج شده که بالاخره چی گفته بوده است.یک مقام آگاه از نزدیکان خاتمی نقل کرد ...:از بس که منو تو این سالهل گیج کردین نفهمیدم چی گفتم و چیکار کردم!
در همین رابطه:
:: رییس سازمان فرهنکی و هنری شهرداری تهران در مصاحبه‌ای با سیما گفت:ما باید طرح غنی سازی اوغات فراغت جوانان را با قدرت ادامه دهیم...(خدا هیچ کس را جوگیر نکند.)
**************************************
چرخ امروز:
» یادداشت‌های جدایی: نوشی و جوجه‌هایش 
» گزارش سال‌مرگ احمد شاملو 
» ویزا  و مسترکارت برای خرید در اینترنت
» محدود کردن قدرت رهبر؟ 
» کابینه ی احتمالی

چراغ سبز است...بفرمایید!


                                     
حالا که حجم بالای شعارهای مبهم اقتصادی توانسته رای اقشار کم سواد و روستایی را به خودش جلب کند و خاتمی ...نویسنده‌ها... و روشنفکران هم از ارتباط با بدنه‌ی جامعه غافل‌شده‌اند و صرفن با خاص و روشن‌فکر بودن ...متفاوت بودن و درک نشدن‌شان حال می‌کنند و کسی را زیاد تو خودشان  راه نمی‌دهند...حالا که کسی به فکر ارتباط با توده‌ها نیست...خیلی راحت ؛ یک مرد سیه چرده ...با کم‌ترین مشکلات با ظاهری روستایی ظاهر  می‌شود...حرف از رفاه و برابری حقوق می‌زند ...سرمایه‌داری را برنمی‌تابد و می‌خواهد همه را یک‌دست نمور و بی‌چیز کند... که دیگر نه هوسی باشد و نه وسوسه‌ای وحتا شاید هم هیچ گناهی.حالا که تلاش نکردیم توضیح بدهیم که بیش‌تر شدن بی‌کاری از ۱.۶۵ میلیون نفر در سال ۸۰ به ۳ میلیون نفر در سال ۸۳ بیش‌تر به‌دلیل زاد و ولد امت اسلام در سال‌های دهد‌ی ۶۰ است تا بی کفایتی رییس‌جمهور درویش مسلک ما [که حتی  دفاع از خود هم در مرام‌اش نیست...چه برسد به حقوق مردم...]جاده برای [به قول ابراهیم نبوی] ا.ن باز شده است ...و نزدیکان‌اش هم خیلی راحت شعار‌های پوچ و سطحی بازگشت خوانندگان لس‌آنجلسی را می‌دهند .
باید تاوان بدهیم...تاوان ندانم کاری‌هایمان را...حالا ا.ن  پول نفت را بین مردم توزیع می‌کند ...خنجر از پشت به اقتصاد مملکتمی‌زند...از کم سوادی اقشار محروم استفاده می‌کند و آن‌ها را راضی نگه می‌دارد...امکان کسب در‌آمد را از نا محرمانمی‌گیرد و الگوی توسعه‌ی کمونیستی را...[همانی که تا ۱۰ سال پیش بر سرش می‌کوبیدند]...پیاده کند...معتقدم الگوی ماست و خیار «آری» کت  و شلوار «نه» و تلاش برای توزیع فقر کار خودش را خواهد کرد...تا دل همه‌ی اقشار  محروم هم خنک شود که دیگر ثروتی نیست که بخواهد اندوخته شود.از حالا به بعد باید هی خودمان را جر بدهیم که بابا دارند از سادگی شما سواستفاده می‌کنند ...و ببخشید که این سال‌ها ما حواسمان به شما نبود !
کاش به همین راحتی می‌شد همه چیز را درست کرد.
*****************************************
چرخ امروز:
»  وبلاگ محسن سازگارا 
»  تلویزیون خصوصی کروبی و افخمی در لندن 
»  نگرانی خانواده‌ی گنجی از وضعیت‌اش در بیمارستان میلاد 
»  وزیر ارشاد آینده 
»  فیلم عزاداری[این جورش را ندیده اید]