درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

تمام عمر می‌خواستم کسی شوم ، اما حالا که کسی شدم خودم نیستم.

  

 

وین دایر

نظرات 3 + ارسال نظر
اشک ها و لبخندها یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ق.ظ http://marysheet.mihanblog.com

دوست عزیز وبلاگنویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
منتظرم و خدانگهدار

علی زعفرانلو یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:50 ب.ظ

پس خودت باش و کسی نباش

لاله چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:44 ق.ظ

همیشه یه جای کار می لنگه! (‌به نقل از روباه شازده کوچولو )‌

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد