درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

درنگ

تو را چه سود از باغ و درخت ، که با یاس ها به داس سخن گفته ای

...

سعی کن چشم ات که به گیلاس می‌افتد ،آب دهانت را جمع کنی
.
.
.
.
.
.
.
مژگان
نظرات 2 + ارسال نظر
لاله دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:18 ب.ظ

من ترجیح میدم گیلاس های خوشمزه رو جمع کنم تا آب دهنم بیخودی راه نیفته :)

علی زعفرانلو پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:54 ب.ظ

شرمنده پویا جون!!!
ما فکمون سوراخه ... نمیتونیم!
بجاش چشمامونو میبندیم تا نبینیمش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد