به قول کازانتزاکیس - از زبان آن دانای یونانی – "هر قومی را قیژی هست". وقتی کشیش معترض به عدالت الهی کفر گفت و به اعتراض به سوی کلیسا دوید، باد شدید می وزید، و کلیسای چوبی قدیمی وی تکانی خورد و قیژی کرد. کشیش در میدان جلوی کلیسا آن صدا شنید. فریادی کرد و از هوش رفت. می گفت غلط کردم غلط کردم. آری هر قومی را قیژی هست که به آن قیژ از تنهائی به در می آیند، و گاه از گمراهی.
چه باید کرد / مسعود بهنود / روز آنلاین / ۵ شنبه سوم اسفند ۱۳۸۵
» جالبه که من احساس خیلی خوبی از قیژ دارم!
برای لاله : قیژ به نظر من یه جور احساس معنویه زیباست که قرار هم نیست خیلی درست باشه ولی آدمو به جاهای خوبی میبره.
قیژ رو همه داریم. و هرچی گنگ تر و دلی تر و بی دلیل تر باشه بهتره!
سلام
من از این قیژ ها خاطره خوبی ندارم....
اری هر قومی را قیژی هست .... و گاه به گمراهی
می غلطند!
ولی مثل اینکه همه ما به قیژ هایی محتاجیم!!
چیزهایی تو دنیا مرسوم شده که اصلا معلوم نیست واقعی اند یا انتزاعی ولی هر چی هست ،نیاز انسان اونو ساخته....
نیاز و احتیاج!
شبه گونه ای از راسته زالو !!
:(
من درست نمی فهمم قیژ یعنی چی ؟!!!
اما یکمی با علی موافقم اگه البته اون چیزی که از قیژ می فهمم درست باشه !!!
این که نمی فهمه قیژ یعنی چی منما!!!
و لعنت به قیژهای بی موقع که پای آدم رو سست می کنن .
اگر فقط در همان محدوده شخصی باشه٬ شاید هیچ زیانی جز بیرون راندن عقل از میدان و اختیار را به دست دل دادن نداشته باشه.
اما آیا اعتیاد به این بیخرد زندگی کردن محملی برای سوار شدن حکومتهای سوء استفادهگر و فرصتشناس بر گردهی ما و ملتهایی چون ما نبوده و نیست؟
:(
من گیج تر شدم ...
ببین من میفهمم قیژ با اون کلمات یعنی چی اما نمی فهممش !
الان همه منو می کشند !
نه من لمس نمیکنم قیژ رو ...
اصلا برام مفهوم ملموس نداره ... توی خونم نیست یا اگه هست با این آدرس نیست!!!
yek vaghéiyaté dar zendegi omidvaram har kesi tamame ghige hayi ke dar zendeghish be seda d ghige
ghige yek vaghéiyaté dar zendegi omidvaram har kesi tamame ghige hayi ke dar zendeghish be seda dar miyad beshnavad
۱- پویا! ... قیژ!... قیژ!... - با همان معنی مصطلحی که حضوری گفتم در آذربایجان رایج است!!-
۲- هل تفکرون نحن خلقتم عبثْ قیژا* انتم کالانعم بل گیجْ ویژا
معنی سلیس ( شما غلط می کنید در مورد قیژ که از آفریده های ماست فکر کنید.)
بیت : از قیژ تو تا ویژ من راهی به جز یک قاف نیست
ای ویژ من بیدار شو حالا که وقت لاف نیست
(در نسخه ی قزوینی شاف به جای لاف آمده است)
بیت شاهد: از صدای سخن قیژ ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
قسمتی از یک سرود که از یک لوح گلی از تپه های باستانی شوکت آباد بیرجند بدست آمده: بیا بریم قیژ ... کدوم قیژ...
همون قیژی که پویا باز گفته آی بله...
مناسفانه بقیه لوح به دلیل داشتن خش قابل خواندن نبود.
۳- هر چه فکر می کنم قیژ بیشتر به شکل همان ( جیز ) و لولوی معروف که در بچگی ما را با آنها ترسانده اند در ذهنم تداعی می شود.
۴- درست است که بعضی قیژها انسان را از تنهایی و گاه گمراهی به در می آورد ولی بعضی قیژها هم او را به انزوا کشانده به تباهی رهنون می شوند . اصلن خیلی از تابوها قرائتی دیگرگونه از قیژ هستند.
مرگ بر این قیژها که از حلقوم استحمار - لعنت ا.. علیهم -بیرون آمده اند. و پیش به سوی شکستن آنها. - ثبت اقدامکم-